Instagram

در اصل، تیر قلب پدر را هدف گرفت
گرچه گلوی خشک پسر را هدف گرفت

مُنّو علی الغریب، جگرسوز شد گلم
آبش نداد بلکه جگر را هدف گرفت

دست حسین زیر گلوی علی نشست
تیری رسید، زیر و زِبَر را هدف گرفت

تیری که ظهر سینه خورشید را شکافت
در علقمه هلال قمر را هدف گرفت

سر درد داشت مادر غم پرورش، رباب
از آن زمان که حرمله سر را هدف گرفت

بعد از علی، سکینه دگر قدکمان شده
اینبار تیر، قدّ و کمر را هدف گرفت

اصغر چقدر مثل عمو محسنش شده،
آن روز در مدینه که در را هدف گرفت؟

تیر سه شعبه قصه ی ما را تمام کرد
در اصل تیر قلب پدر را هدف گرفت

─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─

بسم الله الرحمن الرحیم
نوکر خونه زادتیم از قدیم
روزیه فاطمیه رو مادرم
از پسرت امام حسن میگیریم

حسن حسن شیرین تر از عسل
حسن حسن ای عشق بی بدل
حسن حسن ای فاتح جمل

یار حسن دل و دلدار حسن سر و سردار حسن یا مولا
جان حسن دین و ایمان حسن سنه قوربان حسن یامولا

حسن یامولا حسن یامولا حسن یامولا
_______

فضای عالم پر بوی یاسه
قلب همه نوکرا با احساسه
با مدد ام بنین میخونم
گل پسر چهارمت عباسه

قمر قمر مهتاب عالمین
قمر قمر هستم به زیر دین‌
قمر قمر نور دل حسین

ناب حسین می نایاب حسین تویی ارباب حسین یا مولا
جان حسین دین و ایمان حسین سنه قوربان حسین یا مولا

حسین یامولا حسین یامولا حسین یا مولا

_______

بلای عشق و به جونم میخرم
مریدتم تا لحظه ی آخرم
وقتی که مدح حیدر و میخونم
میشینه خنده رو لبات مادرم

علی علی جان جهان تویی
علی علی روح و روان تویی
علی علی فوق گمان تویی

راه علی یار دلخواه علی اسدالله علی یا مولا
جان علی دین و ایمان علی سنه قوربان علی یا مولا

علی یامولا علی یامولا علی یامولا

─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─

ای وای بر گودال
آخر حسین بن علی افتاد در گودال

چیزی نماند از او
وقتی تمام پیکرش شد بخش بر گودال

آمد به استقبال
با تیغ و تیر و نیزه و حتی تبر گودال

میرفت زیر خاک
جان پدر در پشت خیمه جسم در گودال

سر روی نیزه رفت
تن مانده، پس شد مبتدا نیزه خبر گودال

زینب اذیت شد
در کوچه های شام اما بیشتر گودال

زهرا قدش خم شد
وقتی که گیسوی حسینش نامنظم شد

خولی به راه افتاد
اما سنان با نیزه ای بر او مقدم شد

شمر از نفس افتاد
تا ضربه های خنجر کندش دمادم شد

تنها نه سر را برد
قدر مسلم بیش از اینها از تنش کم شد

او رحمت الله است
لطفش نصیب دست شوم ساربان هم شد

یک پیرمرد آمد
اوضاع جسمش با عصای او چه درهم شد

خواهر رسید از راه
ناموس حق از بین یک لشکر رسید از راه

وقت وداع آمد
وقت جدایی دل از دلبر رسید از راه

بحث اسارت شد
آنچه نباید میشد آخرسر رسید از راه

دختر دلش لرزید
تا در دل شب زجر زجرآور رسید از راه

***
با سر رسید از راه
بابا برای شادی دختر رسید از راه

─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─

رسیده است سرانجام ماجرا با تیر
تمام کرد تمامِ کلام ها را تیر

خدا بخیر کند، شمر با سنان آمد
خدا بخیر کند حرمله ولی با تیر

سه تیر با خودش آورد حرمله اما
گرفت جان پدر را به قدر صدها تیر

رباب بین حرم چشم، انتظار علی ست
مباد اینکه گلوی علی…مبادا تیر…

به قلب حضرت ارباب لرزه می افتد
همین که بین کمان میشود مهیا تیر

تمام قامت او تیر میکشد وقتی
که دید قامت عباس شد سراپا تیر

رسانده دست تمنا به پای سقا آب
رسانده دست توسل به چشم سقا تیر

جهان به چشم علمدار تیره شد وقتی
که سمت مشک حرم کرد راه پیدا تیر

برای ما همه جا هست در دلش وقتی
نشسته است به قلب حسین حتی تیر…

0 دیدگاهبستن دیدگاه‌ ها

ارسال دیدگاه

عضویت در خبرنامه

آخرین پست ها و مقالات را در ایمیل خود دریافت کنید

ما قول می دهیم که اسپم ارسال نشود :)