شعرخانهنادعلیان (خانه محمد رضا نادعلیان) توسط مدیر سایت 29 بهمن 1401 اشتراک گذاریShareTwitterPinterest 0دیدگاه 230نمایش در اصل، تیر قلب پدر را هدف گرفت گرچه گلوی خشک پسر را هدف گرفتمُنّو علی الغریب، جگرسوز شد گلم آبش نداد بلکه جگر را هدف گرفتدست حسین زیر گلوی علی نشست تیری رسید، زیر و زِبَر را هدف گرفتتیری که ظهر سینه خورشید را شکافت در علقمه هلال قمر را هدف گرفتسر درد داشت مادر غم پرورش، رباب از آن زمان که حرمله سر را هدف گرفتبعد از علی، سکینه دگر قدکمان شده اینبار تیر، قدّ و کمر را هدف گرفتاصغر چقدر مثل عمو محسنش شده، آن روز در مدینه که در را هدف گرفت؟تیر سه شعبه قصه ی ما را تمام کرد در اصل تیر قلب پدر را هدف گرفت─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─بسم الله الرحمن الرحیم نوکر خونه زادتیم از قدیم روزیه فاطمیه رو مادرم از پسرت امام حسن میگیریمحسن حسن شیرین تر از عسل حسن حسن ای عشق بی بدل حسن حسن ای فاتح جملیار حسن دل و دلدار حسن سر و سردار حسن یا مولا جان حسن دین و ایمان حسن سنه قوربان حسن یامولاحسن یامولا حسن یامولا حسن یامولا _______فضای عالم پر بوی یاسه قلب همه نوکرا با احساسه با مدد ام بنین میخونم گل پسر چهارمت عباسه قمر قمر مهتاب عالمین قمر قمر هستم به زیر دین قمر قمر نور دل حسینناب حسین می نایاب حسین تویی ارباب حسین یا مولا جان حسین دین و ایمان حسین سنه قوربان حسین یا مولاحسین یامولا حسین یامولا حسین یا مولا_______بلای عشق و به جونم میخرم مریدتم تا لحظه ی آخرم وقتی که مدح حیدر و میخونم میشینه خنده رو لبات مادرمعلی علی جان جهان تویی علی علی روح و روان تویی علی علی فوق گمان توییراه علی یار دلخواه علی اسدالله علی یا مولا جان علی دین و ایمان علی سنه قوربان علی یا مولا علی یامولا علی یامولا علی یامولا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ای وای بر گودال آخر حسین بن علی افتاد در گودالچیزی نماند از او وقتی تمام پیکرش شد بخش بر گودالآمد به استقبال با تیغ و تیر و نیزه و حتی تبر گودالمیرفت زیر خاک جان پدر در پشت خیمه جسم در گودالسر روی نیزه رفت تن مانده، پس شد مبتدا نیزه خبر گودالزینب اذیت شد در کوچه های شام اما بیشتر گودالزهرا قدش خم شد وقتی که گیسوی حسینش نامنظم شدخولی به راه افتاد اما سنان با نیزه ای بر او مقدم شدشمر از نفس افتاد تا ضربه های خنجر کندش دمادم شدتنها نه سر را برد قدر مسلم بیش از اینها از تنش کم شداو رحمت الله است لطفش نصیب دست شوم ساربان هم شدیک پیرمرد آمد اوضاع جسمش با عصای او چه درهم شدخواهر رسید از راه ناموس حق از بین یک لشکر رسید از راهوقت وداع آمد وقت جدایی دل از دلبر رسید از راهبحث اسارت شد آنچه نباید میشد آخرسر رسید از راهدختر دلش لرزید تا در دل شب زجر زجرآور رسید از راه*** با سر رسید از راه بابا برای شادی دختر رسید از راه─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─رسیده است سرانجام ماجرا با تیر تمام کرد تمامِ کلام ها را تیرخدا بخیر کند، شمر با سنان آمد خدا بخیر کند حرمله ولی با تیرسه تیر با خودش آورد حرمله اما گرفت جان پدر را به قدر صدها تیررباب بین حرم چشم، انتظار علی ست مباد اینکه گلوی علی…مبادا تیر…به قلب حضرت ارباب لرزه می افتد همین که بین کمان میشود مهیا تیرتمام قامت او تیر میکشد وقتی که دید قامت عباس شد سراپا تیررسانده دست تمنا به پای سقا آب رسانده دست توسل به چشم سقا تیرجهان به چشم علمدار تیره شد وقتی که سمت مشک حرم کرد راه پیدا تیربرای ما همه جا هست در دلش وقتی نشسته است به قلب حسین حتی تیر… برچسب ها: ادبخانه استاد محمد علی مجاهدی پروانه ها دبیرخانه شعر و ادبیات آیینی کشور شاعر آیینی محمد رضا نادعلیاناشتراک گذاریShareTwitterPinterest 0دیدگاه 230نمایشراهبری نوشتهپست قبلی :پست قبلیپست بعدی :پست بعدی 0 دیدگاهبستن دیدگاه ها ارسال دیدگاه لغو پاسخنامایمیل ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.دیدگاه من موافقم که داده های ارسالی من جمع آوری و ذخیره شوند. برای اطلاعات بیشتر در مورد استفاده از داده های کاربر ، به حریم خصوصی ما مراجعه کنید