Instagram

بسم الله الرحمن الرحیم
هست کلید درِ گنجِ حکیم


ریشه واژه”شهود”


شهود:مصدر لازم.۱.دیدن،مشاهده کردن۲. گواه شدن،بینش.
شهود intuition: شناختی ناگهانی که فهمِ فلسفی ما دیگر قادر به تبیین منشاء شناخت نیست.

گونه های شهود

شهود دو گونه است :۱.شناخت بدیهیِ اصولِ متعارف که محتاج استدلال نیست ۲.باورهای عرفانی و دینی،درباره الهام که از حدود قوای عقلی فراتر می‌رود. دراین راستا می توان به حکمتِ خسروانی ایرانیان، اشراقیون و در غرب اسپینوزا،کانت،برگسون ؛هوسرل، اشاره کرد.

اگرچه شهود، از دیدگاه شیعه اماميه، نزدیک به همانست که مراحل سه گانه از مراحل عرفانی (مراتب تجلی)به آن اشاره دارد:۱. محاضره یا مقام محو(شهودِ افعالِ حق، توحید افعالی)۲. مکاشفه یا مقام طَمْس(شهودِ صفاتِ جلال و جمال خداوند، زوال صفات ماسوی الله،در صفات الله، توحید صفاتی) ۳. مشاهده یا مقام مَحْق(شهودِ ذات،توحید ذاتی)
☀اگرچه، شیعه اماميه، چه در تجلی و مراتب آن و چه در شهود، مرحله ذات را دست یافتنی نمی دانند. مثلاً مقام تجلی ذاتی ( ربوبی و الوهی) را در مراحل توحید افعالی و صفاتی معنا می کنند. بالاترین مرحله( الوهی) را همان محو و زوالِ صفات و افعال بنده ، در حق می دانند. مَثَل اعلای آن، پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است که همه افعال و اعمال او، الهی می شود.
باری شهودِ شعری، صنعت سازی نیست، نوعی صُنع سازی است( انشا) که صانع به مصنوع عطا کرده است.


شعر های ماندگار مشاهیر ایران (فردوسی، سنایی، سعدی،حافظ و…بیدل تا سهراب سپهری)، شهودِ شعری است که بر پایه برهان نیز است.

یعنی استدلال شاعر شهودی، استدلال یقینیات است نه استدلال مقبولات و مشهورات. شاعر شهودی خود، حقیقت را از فرا زمین دریافته است.( عده ای می خواهند با مطرح‌ ساختن این مطلب که شاعر بر اساس اوهام شعر می سراید. شعر و شاعری را وهم پنداشته، و آن را از حکمت جدا سازند). شاعر شهودی با عقل مضامین را در می یابد، با عشق می سراید و با خیال می آمیزد.
اینگونه است که اینان در قله ادب فارسی خواهند ماند.

شاعر شهودی

شاعرِ معارف اسلامی به گونه ای، شهیدِ فیوضات الهی است که تا شهودِ شعری پیدا نکند به آن مقام نمی رسد و شاهدِ عشق نخواهد شد. شاهد نیز در ادبیات عرفانی، زیبایی است که زیبای مطلق را مشاهده کرده . آری شاعرِ شاهد،شاهد زیبایی ظاهری نیست.

اینگونه است که حافظ می سراید: شاهد آن نیست که مویی و میانی دارد / بنده طلعت آن باش که آنی دارد.
آن هم مشاهده شعاعی از پرتوِحسن الهی است. که پیدایش عشق را همراه داشته (در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد/ عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد) و نیز شهودِ افعال حق و صفات جلال و جمال و شهودِ ذات( ربوبی و الوهی) را نسبت به مقامات معنوی در پی دارد.


البته مرحله شهودِ ربوبی و الوهی تنها برای ارواحِ اعظم ( پیامبران و امامان معصوم علیهم السلام)است.
شهودِ شعری را که بنده به آن اشاره دارم از ارواح ایمانی آغاز می گردد که برای آنکه مرتبه روح ایمانی مشخص گردد،به مراتب روح از پست تا بالا،اشاره می شود: ۱. روح جمادی ۲.روح نباتی ۳.روح حیوانی ۴.روح انسانی ۵.روح ایمانی۶. روح ُالقُدس( جبرییل) ۷.روح الاعظم ( انبیاء و معصومان).

❄برای توضیح بیشتر درباره شهود رجوع شود به :

۱.دانشنامه دانش گستر(گزیده ۱۸جلدی) نشر دانش گستر،چاپ۲، تهران،۱۳۹۳، ص۷۰۰.
۲.اسیری لاهیجی، محمد. مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز، شبستری،تصحیح دکتر محمدرضا برزگر خالقی وعفت کرباسی، ۱۳۷۱ صص۱۲۹، ۱۳۰، ۱۳۲، ۱۳۵، ۲۲۷، ۲۲۸، ۵۱۰، ۵۱۲.
۳.مقاله تجلی،پرفسور اصغر دادبه(استاد دوره دکتری تخصصی نویسنده :حسین محمدی مبارز)مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی، صص۵۸۷-۵۹۳) ۴.سهروردی، عمر،عوارف المعارف، بیروت 1966م،ص۵۲۶.

تحقیق: دکتر حسین محمدی مبارز

0 دیدگاهبستن دیدگاه‌ ها

ارسال دیدگاه

عضویت در خبرنامه

آخرین پست ها و مقالات را در ایمیل خود دریافت کنید

ما قول می دهیم که اسپم ارسال نشود :)