شعرخانهافشاریان (خانه فاطمه افشاریان) توسط مدیر سایت 19 بهمن 1401 اشتراک گذاریShareTwitterPinterest 0دیدگاه 409نمایشباز هم دور یکدگر جمعنددر حسینیه بچه های محلوقتِ دیگر نمانده، نزدیک استموعد فاطمیه اولصبح زود است و آمدند اینجاآب و جارو کنند هیئت رادر هیاهوی آن نفهمیدندگردش بی امان ساعت راهمه بودیم راضی از اینکهساده از فاطمیه نگذشتیمبعد نصب سیاهی هیئتشب رسید و به خانه برگشتیمسایه شوم کرکسی آن شبرد شد از روشنایی مهتابتو در آن سوی مرزها بیدارما در این سوی مرزها در خواباز گلوی مناره های شهرمی رسد باز هم صدای اذانصبحگاهان کبوتری آمداز دیار عراق نامه رسانخبر آورد: حاج قاسم رفتخبر رفتنش جهانی شدخبر آمد به کاظمی پیوستخبر آمد که آسمانی شدلاله روییده باز هم از خاکبین آتش میان گرد و غباراز دل آسمان ندا آمد:السلام علیک یا سردار !روز تشییع پیکرت هر شهراز تو سهمی برای خود می خواستهمه در سوگ تو عزادارندهمه جا محفل عزا برپاستکاظمین و قم و خراسان وکربلا و نجف، چه غوغایی …راست می گفت مادرم، سردار!تو امیر تمام دل هاییتو تمام عراق و ایران رابا حضور خودت صفا دادیهمه ی شهرها ولی یک سوچه صفایی به کربلا دادیدست تو جلوه ای از عاشورااز علمدار دشت خون، عباسای عمو جان دختران شهیدای عموی همیشه با احساسبعد از امروز نام کرمان هممی رود جزو هفت شهر عشقبه دیارت خوش آمدی سردارقهرمان حماسه های دمشق …صدر اخبار ما به زودی هارجعت قهرمان ایرانیمیرسد با ظهور حضرت عشقلشگر قاسم سلیمانی برچسب ها: ادبخانه استاد محمد علی مجاهدی پروانه ها دبیرخانه شعر و ادبیات آیینی کشور شاعر آیینی فاطمه افشاریاناشتراک گذاریShareTwitterPinterest 0دیدگاه 409نمایشراهبری نوشتهپست قبلی :پست قبلیپست بعدی :پست بعدی 0 دیدگاهبستن دیدگاه ها ارسال دیدگاه لغو پاسخنامایمیل ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.دیدگاه من موافقم که داده های ارسالی من جمع آوری و ذخیره شوند. برای اطلاعات بیشتر در مورد استفاده از داده های کاربر ، به حریم خصوصی ما مراجعه کنید