Instagram

داری میری نمی بینی
غمت سنگین رو شونه ام
صبوری می کنم اما
مث یه کوهه ویرونه ام

همیشه تکیه گام بودی
نگفتی درد پهلوتا
نفهمیدم چرا شبها
میگیری پیش من روتا

بهار خنده های تو
واسه من دلبری کرده
کدوم پاییز با سیلی
تو رو نیلوفری کرده

روزی که پا شدی از جا
غمای خونه رو بردی
موهای دخترا رو از
پریشونی درآوردی

لب حیدر که بعد از تو
دیگه هرگز نمی خنده
میونه نخلای اندوه
واسه اشکاش چا کنده

دیگه هیچ کس نمی فهمه
غمای بی شمارم رو
شکستن صد دفه بی تو
غرور ذوالفقارم رو

─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─

چسبیده بر روی عبای تو ستاره
از کهکشان ها رد شدی بی شک دوباره

گل میدهی در شعر من وقتی بسازم
با حسن یوسف ها برایت استعاره

بی شک تویی تفسیر والعصر خداوند
زیرا به روز وصلِ تو کرده اشاره

وا می کند هر روز دست ِ ظلم اینجا
از گوش دخترهای کوچک گوشواره

فرعون اگرچه می کُشد از ترسِ موسی
سربازهایت را میان گاهواره

بیدار خواهد شد جهان ،وقتی بیاید
الله اکبر با صدایت از مناره

─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─

پرپر که دیدم لاله ی صحرایی ام را
باران رقم زد حال عاشورایی ام را

روزی که سربند تو را با گریه بستم
نذر حرم کردم همه دارایی ام را

طوفان مگر با فتنه هایش می تواند
از من بگیرد چادر زهرایی ام را

وا کرده ام سجاده ات را،پر کند باز
عطر دعایت سنگر تنهایی ام را

قاب نگاهت وسعتی دارد که حتی
غرق خودش کرده دل دریایی ام را

برگشته ایی با کوله بار خستگی تا
شیرین کند لبخندهایت چایی ام را

آرام خوابیدی به روی دوش مردم
وقتی شنیدی نغمه ی لالایی ام را

─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─

 

0 دیدگاهبستن دیدگاه‌ ها

ارسال دیدگاه

عضویت در خبرنامه

آخرین پست ها و مقالات را در ایمیل خود دریافت کنید

ما قول می دهیم که اسپم ارسال نشود :)