شعرخانهزرین کفش (خانه عباس زرین کفش) توسط مدیر سایت 18 دی 1401 اشتراک گذاریShareTwitterPinterest 0دیدگاه 517نمایشدنیای وانفسابه دنیایی که از دیده بجای اشک خون ریزد گلستان هم بسازی عاقبت آتش بر انگیزدچه کج فهمند آنانی که هر دم آتش افروزند هر آنکس آتش افروزد محال از شعله بگریزدعجب دنیای نامردی دگر رحمی مصوّر نیست کسی که باد می کارد از آن طوفان بپا خیزدچه احساس بدی دارم از این دنیایِ وانفسا که هر آزاده اندیشی ز شهدِ آن بپرهیزدهزاران داد از این فقر و فلاکت ها و نادانی که نادان مردِ دانش را به دارِ جهل آویزدسیاست پیشه مادامی که با طبلِ نفاق آید چه بوی خون و باروتی به دنیا در هم آمیزد─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ توحيدبه نامت خدا يا كه والا تويي رحيمي رئوفي توانا توييهمانا که یکتا و تنها تويي ز هر ديده پنهان و پيدا توييهمه خلق محتاج و قادر تويي همه مستمندند دارا تويينه زايي ونه از كسي زاده اي كه تنهای تنهای تنها تويينباشد به كونين همچون تويي هر آن هست فاني و مانا تويي─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─کاش گاهیکاش گاهی به خیالت گذری بر ما بود در دلت لحظه ای از خاطر ما بر پا بودکاش يادي ز من اري تو در اين گمراهی تشنه ی لحظه ی دیدار تو ام هر گاهيمن همان عاشق و شيداي توام درپس راه دیده بر راه و دلم پر زغم و حسرت و اهتو همان عطر دل انگیزي و دنياي نويد هر سحر ديده به راه تو گشايم به اميدکاش یادت به دلم این همه پر رنگ نبود یا حضور تو در اين فاصله كم رنگ نبودچند روزی به ديار تو شدم آواره با دلی خسته و حسرت زده و بیچارهگاه تشويش به دل وين همه شب بيداري به یقینم كه به دل خاطري از ما داريميدهم وعده ی ديدار دلم هر جایی روزي از دور ترين راه تو شايد ايي─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ برچسب ها: ادبخانه استاد محمد علی مجاهدی پروانه ها دبیرخانه شعر و ادبیات آیینی کشور شاعر آیینی عباس زرین کفشاشتراک گذاریShareTwitterPinterest 0دیدگاه 517نمایشراهبری نوشتهپست قبلی :پست قبلیپست بعدی :پست بعدی 0 دیدگاهبستن دیدگاه ها ارسال دیدگاه لغو پاسخنامایمیل ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.دیدگاه من موافقم که داده های ارسالی من جمع آوری و ذخیره شوند. برای اطلاعات بیشتر در مورد استفاده از داده های کاربر ، به حریم خصوصی ما مراجعه کنید